۱۳۸۸ اسفند ۶, پنجشنبه

ctrl A+ctrlZ

ذهنم این روزها مانند حافظه Answering تلفن خانه پر است! دلم نمی آید چیزی از آن را پاک کنم بلکه جایش باز شود برای خاطرات تازه! حرف های تازه! نگفته های تازه....
درست مانند Answering تلفن خانه که دلم نمی آید پیغامی را پاک کنم بلکه جا برای پیغام های تازه باز شود! آخر هر کدام پر از حرف است، روزهایی را به یادم می آورد که دوستشان دارم زیاد... شمایی را به یادم می آورد که دوستتان دارم زیاد! باور کنید...

۱۳۸۸ بهمن ۱۳, سه‌شنبه

سکوت

نمی دانم چرا نوشته هایم راضی ام نمی کند!
انگار قلمم دیگر نا ندارد
جوهر ذهنم خشکیده!